۱۶ شهریور ۱۳۸۹

رویاهای من

رویاهای من قریه ایست قدیمی
تو مشتی سایه اما صمیمی

قریه من توش پر از آدمه...


آتش زد بر این قریه من
با مشتی فولاد چشمه رو دزدید

بردش به سایه دادش به خورشید

قریه من...  رویای ... من بود
اون چشمه خوب دنیای من بود

نفست رو حبس کن ... بعد مردن وقت واسه نفس کشیدن زیادِ
ترانه سرا : فرهنگ قاسمی
پ.ن: اصلاحات   از شهابک

هیچ نظری موجود نیست: